لغت فوق به معنای صخره می باشد.
اطلاعات در مورد پطرس، بطور کلی در چهار کتاب اناجیل، اعمال باب ۱ تا ۱۵، در غلاطیان ۱ و ۲ ، و در دو رساله پطرس، دیده می شود. نام و شغل اولیه پِطرُس شخصی یهودی بود که نام اصلی وی شمعون (در زبان یونانی سیمون) به معنای “ شنوا ” می باشد. نام پدر او یونا و و نام برادرش اندریاس که از شاگردان یحیی تعمید دهنده بود. وی ساکن بیت صیدا در شمال دریاچه جلیل بود، هر چند که سپس با خانواده خود در کفرناحوم ساکن گردید. شغل وی ماهیگیری و با برادرش اندریاس و با یعقوب و یوحنا پسران زبدی ، شریک بوده و با هم به ماهیگیری می رفتند. پطرس ازدواج کرده و در سفرهای بشارتی خود همسرش را نیز همراه خود می برده است. اولین نمود او در اناجیل پطرس از پیروان یحیی تعمید دهنده بود، پس از آنکه اندریاس فهمید که عیسی همان مسیح است، نزد پطرس آمده و او را برای اولین بار به مسیح معرفی شد. عیسی نام وی را به کیفا که ترجمه آن پطرس می باشد، تغییر داد. پیتِر یا کیفا از اسامی آرامی است که در زبان یونانی قدیم پِطرُس نامیده می شده است، و تمامی آنها به معنای “ صخره ” می باشد. در کتاب مقدس زمانی که خداوند نام شخصی را تغییر می دهد، بیانگر نقشه بزرگی است که خداوند برای او در نظر گرفته است برای مثال: خداوند ابرام را به ابراهیم و سولُس را به پولُس و یعقوب را به اسرائیل تغییر داد. در این ملاقات وی برای اولین بار، توسط مسیح به شاگردی خوانده شد. برای دومین بار زمانی بود که انتخاب کرد که همراه و وفادار به مسیح باشد، و برای سومین بار زمانی که به عنوان رسول انتخاب گردید. زندگی نامه داستان زندگی پطرس به دو دوره تقسیم می شود. اولین دوره از زمان خوانده شدن وی به شاگردی تا عروج عیسی به آسمان، و دومین دوره پس از عروج عیسی و شامل خدمات زمینی وی می باشد. ۱- اولین دوره شامل وقایعی است که قبل از به صلیب کشیدن مسیح و اتفاقات بعد از آن می باشد. ما نمیدانیم در اولین دیدار پطرس با مسیح، وی چگونه فکر کرد، اما دومین دیدار وی با مسیح، زمانی بود که مسیح به قایق وی وارد شد و به او گفت دوبار تور ماهیگیری را در دریا بیندازد و پس از گرفتن ماهی بسیار، پطرس به گناهکار بودن خود اعتراف کرده و گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” عیسی به وی گفت که نترسد و پس از آن صیاد مردم خواهد شد. پطرس اولین شاگرد از دوازده شاگرد عیسای مسیح بوده است. وی و سایر شاگردان پس از بازگشت از میهمانی عروسی در قانای جلیل، به عیسی ایمان آوردند. سپس پطرس به کفرناحوم آمده و در آنجا ساکن گردید. مادر زن پطرس در کفرناحوم توسط مسیح شفا یافت. پطرس تمامی خانه و زندگی و کار خود را کنار گذاشته و به دنبال و پیروی عیسی آمد. او عیسی را، مسیح پسر خدای زنده خواند و عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد. پس از سخنان عیسی در کنیسه کفرناحوم تعداد زیادی از پیروانش او را ترک کردند، اما پطرس به عیسی گفت: که تو خدای زنده هستی و ما تو را ترک نخواهیم کرد. وی همراه با یوحنا ویعقوب شاهد بر برخاستن دختر یایروس از مردگان توسط عیسی بود. زمانی که عیسی بر روی آب راه می رفت تا به قایق آنان برسد، پطرس از وی خواست که او هم بر روی آب راه رود. اما زمانی که موجهای بلند را دید، دچار وحشت شده و به داخل دریا فرو رفت، و عیسی او را از آب بیرون کشید. پطرس یکی از سه شاگردی بود که توسط عیسی به بالای تپه ای برده شد و او حضور الیاس و موسی را با مسیح دید. پطرس پس از صحبت با مامور وصول مالیات و اطلاع آن به عیسی، از طرف عیسی مامور گرفتن ماهی با قلاب و یافت یک سکه در دهان ماهی و پرداخت آن به مامور وصول مالیات گردید. پطرس و یوحنا مامور تدارک شام فصح ( شام آخر ) گردیند. وی در مرحله اول اجازه نداد که عیسی پاهای او را بشوید، اما پس از سخنان مسیح، اجازه داد که او پاهایش را بشوید. پس از شام، پطرس یکی از کسانی بود که عیسی با خود به باغ جتسیمانی برد، ولی در آنجا به خواب رفت. عیسای مسیح برای وی دعا کرد تا ایمانش توسط شیطان تلف نشود و به وی گفت قبل از بانگ خروس سه بار وی را انکار خواهد کرد. زمانیکه عیسی را دستگیر می کردند، پطرس به حمایت از عیسی، شمشیر کشیده و گوش یکی از سربازان را قطع کرد و مسیح وی را مورد نکوهش قرار داد، سپس پطرس و بقیه شاگردان عیسی را تنها گذاشته و فرار کردند. در هنگامی که عیسی را سران قوم یهود بازخواست می کردند، وی سه بار قبل از خواندن خروس، دوستی با عیسی را انکار کرد و سپس به گوشه ای رفت و گریست. دیگر از پطرس تا رستاخیز مسیح از مردگان چیزی دیده نمی شود. فرشته ای که خبر برخاستن مسیح از مردگان را به زنان گفت، بطور ویژه از پطرس نام می برد. پطرس و یوحنا اولین کسانی بودند که مریم مجدلیه پس از آنکه سنگ قبر را در جایش ندید، به آنان اطلاع داد، و پطرس اولین نفری بود که وارد قبر شده و کفن را باز شده دید و از عیسی هیچ خبری نبود. وی عیسی را قبل از سایر شاگردان زنده دید. فردای آنروز عیسی باز در کناره دریای طبریه، در بین شاگردان حضور پیدا کرد و پس از معجزه صید ماهی، پطرس اولین کسی بود که به او خوش آمد گفت، و بعد از خوردن صبحانه، عیسی سه بار از پطرس پرسید: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت مینمایی؟” و پطرس جواب داد بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم و پیمان خود را در پیروی از عیسی تا مرگ استوار ساخت. ۲- دومین دوران زندگی پطرس از عروج مسیح تا تغییر و تبدیل پولس بصورتی خلاصه بازگو می شود. پس از عروج مسیح، که پطرس بدون تردید یکی از شاهدان آن بود، وی در بالاخانه ای در اورشلیم در بین صد و بیست نفر سخنرانی کرده و بنا به پیشنهاد پطرس، پس از دعا و به قید قرعه، متیاس را به جای یهودای اسخریوطی انتخاب کردند و در روز پنطیکاست به سبب سخنرانی پطرس، که پر از روح القدس بود، تعداد زیادی به مسیح ایمان آوردند. پس از معجزه شفای شخصی لنگ در دروازه معبد، پطرس و یوحنا توسط روسای یهود دستگیر و به زندان افتادند. پس از دستگیری و حضور در شورای یهودیان، به سبب ترویج حقانیت مسیح، اعضای شورا، او را شخصی بی سواد و معمولی اما پرجرات دیدند، و دانستند که همراهی با عیسی چنین تغییر شگرفی در آنان به وجود آورده و آنان را رها کردند. اما دوباره بر اثر حسادت به خاطر شفای بیماران و دیوانگان توسط پطرس، رئیس کهنه، وی را دستگیر و به زندان انداخت، اما فرشته خداوند درهای زندان را گشوده و آنان را آزاد کرد، رئیس کهنه سپس او را به جلسه شورای یهود برد و پس از دفاعیه پطرس، اعضای شورا تصمیم گرفتند او را بکشند، اما به خاطر صحبت شخصی فریسی، به نام غمالائیل، پطرس را شلاق زده و آزاد کردند.زمان آن فرا رسیده بود که پطرس اورشلیم را به مقصد سامره جهت بشارت و آموزش نوایمانان ترک کند. وی پس از آن دوباره به اورشلیم بازگشت. وی به لده رفته و در آنجا شخصی به نام اینیاس را که مدت هشت سال فلج بود، شفا داد و سپس در یافا زنی به نام طابیتا را که مرده بود دوباره زنده کرد و عده بسیاری به مسیح ایمان آوردند و این آغاز گشودن دری برای ایمان آوردن غیر یهودیان به مسیح بود. پس از بازگشت از یافا به اورشلیم، توسط مسیحیان یهودی نژاد، به سبب همراهی و غذا خوردن با غیر یهودیان، مورد بازخواست قرا گرفت، اما پطرس از ایمانداران غیر یهودی دفاع کرده و اعلام کرد که نجات شامل تمام امت ها می باشد. وی در زمان هیرودیس نیز دستگیر شده و به زندان افتاد، ولی توسط فرشته خداوند از زندان نجات پیدا کرد. پطرس مدت زمانی نیز در انطاکیه به فعالیت پرداخت و در شورایی که در اورشلیم جهت ختنه شدن غیر یهودیانی که ایمان آآورده بودند، شرکت و بر علیه این عقیده سخنرانی کرد و در این جلسه پولس را نیز ملاقات نمود. در انطاکیه پولس وی را به سبب دوگانگی در رفتار با یهودیان و غیر یهودیان مورد نکوهش قرار داد. احتمالا وی در بابل نیز به بشارت پرداخته است، ولی بطور محرز مدتی در روم اقامت داشته است. در مورد مرگ وی در کتاب مقدس هیچ چیزی گفته نشده است. کفته می شود که وی در سال ۶۷ بعد از میلاد در سن ۷۵ سالگی در رُم به شهادت رسیده است. مرگ وی را به گفتار مسیح در یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۸ و ۱۹ تشبیه می کنند. در زمان نرون به مرگ بوسیله صلیب محکوم شد، ول بنا به درخواست خودش، او را بصورت وارونه مصلوب کردند، چون خود را کوچکتر از آن می دانست که همانند مسیح مصلوب شود. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است. شخصیت شخصیت پطرس، شفاف و به راحتی قابل تجزیه و تحلیل بوده و بی تردید کاملا حقیقت داشته، که زندگی هیچکس همانند وی در تاریخ اناجیل بدین صورت شفاف و با قوت دیده نمی شود. شیوه زندگی او، به حق وی را شاهزاده رسولان می سازد و در واقع به نظر می رسد که در اغلب مواقع، وی رهبری گروه رسولان را به عهده داشته، نام وی در اول لیست شاگردان مسیح آمده، و او سخنران آنان برای عموم مردم بوده است. او امیدوار، دلیر، مطمئن، با جرات، رک گو، عمل کننده، پر انرژی، قوی، پر قوت، با محبت و پر از ایمان به استاد خود تا جایی که مصلوب گردید، بوده است. وی دارای سرشت و طبیعت اخلاقی عجیب و ناهماهنگی بود، گاهی اوقات او را عجول و بی پروا می بینیم، که خود را جلو می انداخته است. اما بعدها با فیض خداوند، او بر این نقایص پیروز شده و وارد فروتنی و تواضع و ملایمتی بسیار زیبا می شود که در دو رساله نوشته شده توسط او، کاملا هویدا و خود را نشان می دهد. رهبریت او بر سایر رسولان در بعضی مواقع، نشان بر برتری وی بر سایر رسولان نیست. نه عیسای مسیح او را برتر قرار داد و نه خود پطرس چنین ادعایی را کرد و نه هرگز به خاطر نزدیکی و معاشرت وی با دیگران به او واگذار شد. رسالات دو رساله توسط پطرس در اواخر زندگیش نوشته شده است و زمان نوشتن رسالات در رساله دوم او، کاملا دیده می شود. روش نگارش هر دو رساله از یک سبک برخوردار بوده و نمایانگر آن است که توسط یک نفر نوشته شده است. پطرس در اولین رساله به نام خود اشاره می کند. این رسالات بویژه برای یهودیانی که مسیحی شده بودند و در شهرهای مختلفی در آسیای صغیر پراکنده و زندگی می کردند، نوشته شده است. رساله اول در بابل نوشته شده است، که در آن زمان ویران شده و از آن تنها شهر کوچکی در کنار رود فرات باقی مانده و هنوز مورد توجه گروهی از مردم وبخصوص یهودیان بوده است.
نماد نماد پطرس دو کلید بصورت ضربدر و یک صلیب وارونه می باشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می شود.تصویر کلید به واسطه آن است که پس از آنکه پطرس به عیسی پاسخ داد که او مسیح، پسر خدای زنده است. عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد. تصویر صلیب وارونه، نمادی از به شهادت رسیدن پطرس است، که به خاطر تقاضای خودش به صورت وارونه به صلیب کشیده شد. بیست و نهم ماه ژوئن (June) هر سال، روزی است که برای یادبود پطرس، اختصاص یافته است.
No comments:
Post a Comment