نوکیش مسیحی افغان توسط مسلمانان با آب جوش سوزانده شد +عكس
مسیحی افغانی که از اسلام به مسیحیت گرویده بود بوسیله آب جوش و اسید توسط مسلمانان در مرکز پذیرش پناهجویان در نروژ مورد حمله قرار گرفت.
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران » محبت نیوز» ، به نقل از وب سایت » Dagen» ، پناهجوی افغان به نام «علی » ( که نام واقعی او این نیست ) در یک مرکز مهاجرتی در نروژ بسر می برد که آب جوش بر روی بدن او ریختند.
به گفته منابع نزدیك به این فرد دلیلش هم این ذکر شده که وی از اسلام به مسیحیت گرویده بود و به قوانین روزه مسلمانان در رمضان پای بند نبوده است. اکنون او و دیگر نوکیشان مسیحی در آن مرکز جان خود را در خطر می بینند.
- پیام تهدید این است !
» اگر به اسلام بازنگردید ، می کشیمتان » ، این پیغامی بود که پناهجویان مسلمانی در مرکز پناهجویی به علی داده اند. این نوكیش مسیحی هراس دارد که نام واقعی خود را فاش کند تا مبادا در بین دیگران هم شناسایی شود، به همین خاطر هم هست که عکسی که از او در اختیار داریم از پشت سر اوست.
وی گفت که اگر مقامات افغان می فهمیدند که او مسیحی شده دیپورت و در افغانستان ممكن است به ارتداد محکوم و اعدامش كنند .
وی در این حادثه جان سالم به در برد اما کمر ، دور گردن و قسمتی از شانه های وی به شدت آسیب دیده است و بر اثر سوختگی با آب جوش پوستش ورقه ورقه شده و روی آن را باند پیچی کرده اند. هم اطاقی مسیحی او پرستاری وی را بر عهده گرفته و زخم های بدنش را تمیز می کند. خود علی که صورتش از شدت درد در هم رفته در حالی که سعی می کند صدایش را آرام جلوه دهد اینگونه داستانش را تعریف می کند:
» دو تن از ساکنان مسلمان از من پرسیدند که چرا در ماه رمضان روزه نمی گیرم. من به آنها پاسخی ندادم ولی آنها شروع به بحث کردن در این رابطه کردند. یکی از آنها گفت که می داند که مسلمان بوده ام و مسیحی شده ام و آنها باید علیه من جهاد کنند».
پس از این گفتگو یکی از آنها علی را نگه می دارد و دیگری از پشت سر با سطلی پر از آب جوش حمله می کند و علی به روی زمین می افتد. چند مسلمان دیگر هم به دو تن قبلی پیوستند. مرد سومی که به آنها پیوسته بود به اتاق علی رفت و آنجا را كاملن به هم ریخت.
پس از این حادثه پلیس به آنجا آمد. اما متأسفانه یک ساعت طول کشید و صدمات و خسارات زیادی وارد شده بود.
علی گفت : » وقتی پلیس رسید ، من هنوز روی زمین بودم. از شدت درد نمی توانستم زیاد حرف بزنم و بسیار کوتاه واقعه را شرح دادم. «
او یک شب در بیمارستان بود. وقتی که به مرکز بازگشت با آگاهی بر اینکه خطر هنوز از او نگذشته است ، وقتی دستگیره در را دید و آنرا بررسی کرد متوجه شد که دستگیره با ماده ای اسیدی که بر اثر تماس پوست را می سوزاند پوشانده شده است.
او کارمندان آن مرکز را مطلع کرد و آنها به آنجا آمدند و ماده را از روی دستگیره در پاک کردند. اما این نوكیش مسیحی همچنان احساس امنیت نمی کند و می گوید که آنها واقعن دارند من را می کشند و تا دستور اسلام را اجرا نکنند آرام نمی شوند.
No comments:
Post a Comment