Monday, April 15, 2013

سوزاندن پناهجوی مسیحی توسط کارفرمای ترک


سوزاندن پناهجوی مسیحی توسط کارفرمای ترک

An Iranian christian refugee, tortured by his Turkish employee in Turkey!



با روی کار آمدن حکومت مذهبی – اسلامی، کلیساها همواره از سوی جمهوری اسلامی تحت فشارهای فزاینده حکومتی قرار گرفته و در این راستا دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تعدادی از هم وطنان مسیحی منجمله چهره های برجسته مسیحی و کشیشان کلیسا را در قالب قتل های زنجیره ای به قتل رساندند و با ایجاد رعب و سرکوب و تدوین قوانین سخت برای نوکیشان و مسلمان زاده هایی که به سمت مسیحیت گرایش داشتند، همواره سدی در برابر اشاعه مسیحیت در ایران بودند. به دلیل همین فشارها و تهدیدها و احکام سنگین برای کسانی که از اسلام به سمت مسیحیت گرایش داشته اند، بسیاری از نوکیشان از ایران خارج شده و خود را به کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه معرفی می کنند.

مسیحیان بر این باور هستند که از زمان تشکیل کلیسای اولیه توسط شاگردان مسیح تا به امروز، همواره مسیحیان زیر ظلم و جفای حکومت های وقت قرار گرفته اند.

چه بسیار مسیحیانی که در دوران امپراطوری روم شکنجه شده و به صلیب کشیده شده اند و چه ایمان داران مسیحی که به خاطر اعتقاداتشان جلوی شیران درنده و گرسنه انداخته شده اند تا بدین وسیله درس عبرتی باشند برای بقیه شاید بدین طریق مانع اشاعه و پیشرفت مسیحیت شوند. اما قرنها از این فجایع می گذرد و ایمان داران مسیحی روز به روز بر تعدادشان افزون تر می شود. در ایران نیز پیش از جمهوری اسلامی مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و… به راحتی به اشاعه دین و مسلک خود می پرداختند

اما بعد از انقلاب ۵۷ با روی کار آمدن حکومت مذهبی – اسلامی، کلیساها همواره از سوی جمهوری اسلامی تحت فشارهای فزاینده حکومتی قرار گرفته و در این راستا دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تعدادی از هم وطنان مسیحی منجمله چهره های برجسته مسیحی و کشیشان کلیسا را در قالب قتل های زنجیره ای به قتل رساندند و با ایجاد رعب و سرکوب و تدوین قوانین سخت برای نوکیشان و مسلمان زاده هایی که به سمت مسیحیت گرایش داشتند، همواره سدی در برابر اشاعه مسیحیت در ایران بودند. به دلیل همین فشارها و تهدیدها و احکام سنگین برای کسانی که از اسلام به سمت مسیحیت گرایش داشته اند، بسیاری از نوکیشان از ایران خارج شده و خود را به کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه معرفی می کنند. در این ارتباط متاسفانه وکلای کمیساریای عالی پناهندگان حساسیت موضوع را درک نکرده و پرونده بسیاری از پناهجویان مسیحی از طرف این سازمان پذیرفته نمی شود. یوسف فلاح رنجبر یکی از پناهجویان مسیحی است که نزدیک به چهار سال است که در ترکیه زندگی می کند، وی از ایمان داران مسیحی بوده که از طرف کارفرمای مسلمان خود در ترکیه مورد حمله قرار گرفته و با آب جوش تن و بدن او به سختی سوزانده شده است…. یوسف فلاح با انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی در ترکیه تماس گرفت و تقاضای کمک داشت… با او مصاحبه ای انجام دادیم تا بدین شکل مشکل وی را رسانه ای کنیم شاید سازمان ها و کلیساهایی که پناهجویان را مورد حمایت قرار می دهند، حامی این پناهجو باشند…

با بیوگرافی شما آغاز می کنیم…

من یوسف فلاح رنجبر گورابی با شماره پرونده ۰۸c05913 هستم. در ایران آریشگر بوده و تنها به علت گرایش و اعتقاد قلبی به عیسی مسیح، مجبور به ترک کشور شده و الان نزدیک به چهار سال است که به عنوان پناهجو دوران سختی را در ترکیه می گذرانم.

مختصری درباره اتفاقاتی که برای شما در ایران رخ داد و مجبور به ترک وطن شدید رو بیان کنید؟

زمانی که قصد ازدواج داشته و با دختری نامزد کردم، آغاز گرفتاری ها بود و متاسفانه خانواده نامزدم بسیار مذهبی و معتقد به اسلام بودند و مسئله گرایش من به سمت مسیحیت را نمی توانستند، حل کنند و مرا کافر و نجس می پنداشته و هر دفعه موجب آزار من و نامزدم می شدند و در آخر نیز مرا به عنوان یک مرتد به نیروهای اطلاعاتی معرفی کردند. بعد از مدتی چند نفر از نیروهای امنیتی با ریختن و شکستن تمامی وسایل بدون هیچ توضیحی، به مغازه من هجوم برده و قصد دستگیری مرا داشتند، که بعد از این واقعه مجبور به فرار از کشور شدم. متاسفانه چون احکام جمهوری اسلامی برای افراد همیشه به صورت کلی هست، همچون اتهام توهین به مقدسات اسلامی، اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و…. و ثابت کردن بی گناهی برای هر فردی سالها حبس و شکنجه را به همراه دارد که با علم به این موضوع از کشور خارج شدم.

چه عاملی سبب شد که شما به سمت مسیحیت گرایش پیدا کنید؟

من مسلمان زاده هستم و پدر و مادرم هم مسلمان هستند اما من به سمت مسیحیت گرایش پیدا کردم چرا که در کتاب مقدس انجیل محبت، آرامش، بردباری، مهربانی، خیرخواهی، وفاداری، فروتنی و خویشتن داری را با عمق وجود حس کردم. و این اعتقاد را دارم که آنانی که متعلق به عیسی مسیح هستند، فطرت وجودی را با هوس ها و امیال نفسانی آلوده نخواهند کرد. من با چنین خلوص نیتی به سمت عیسی مسیح جذب شدم و به انجیل اعتقاد کامل داشتم. اگر چه مشکلات بی شماری برای من بوجود آمد و حتی نامزدم از من روی برگردان شد، ولی این دلیلی نشد که از اعتقاداتم که آرامش درونی را برای من به ارمغان آورده بود، دست کشیده و یا حتی آن را پنهان کنم…. هر چند مسیح می فرماید: من شما را انتخاب کرده ام، نه شما مرا…

طبق قوانین جمهوری اسلامی، هر کسی می تواند دین خود را داشته باشد به شرطی که برای آن تبلیغ نکند و یا تغییر دین اش را پنهان از عموم نگه دارد، شما کدام یک از دو راه را انتخاب کردید؟

اگر چه من از طرف خانواده نامزدم، ضربه خورده و آنها سبب شدند که مامورین امنیتی به مغازه من هجوم بیاورند. با این حال آرامش قلبی و ایمان به خداوند یکتا را من از انجیل آموخته و می خواستم این آرامش را با دیگران نیز تقسیم کنم. کار من ارشاد دیگران نبود ولی به حد بضاعت نیز در راه مسیح قدم برداشتم. همان طور که گفتم، من آرایشگر هستم و حین کار با مشتریانی که آشنایی داشته و می دانستم که زمینه پذیرش صحبت هایی مرا ممکن است که داشته باشند، درباره انجیل و مسیح و گفته های عیسی مسیح صحبت کرده و اعتقادات خودم را با آنها تقسیم می کردم.

خارج شدن شما از ایران قانونی بود یا غیرقانونی…

سی و یک دسامبر ۲۰۰۸ به صورت قانونی از کشور خارج شدم. چون یقین داشتم هنوز پرونده ای برای من در دادگاه تشکیل نشده و حکم ممنوع خروج بودن از کشور برایم صادر نشده است. دو روز بعد از این تاریخ خود را به کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه معرفی کرده و از آن تاریخ تا امروز سه سال و چهار ماه است که به انتظار نشسته ام…

سه سال و چهار ماه برای یک پناهجوی مسیحی زمان زیادی است… می توانید به شمه ای از پرونده تان اشاره کنید؟

من یک ایمان دار مسیحی هستم که به علت شرایط غیرمتعارفی که در ایران هست و قوانین سختی که برای تغییر دهندگان دین و مذهب وجود دارد، و همچنین عدم پذیرفتن این موضوع از طرف خانواده و دوستان، از کشور خارج و خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی کردم که پس از چندین ماه انتظار مصاحبه ای برای من در نظر گرفته و پس از یک سال انتظار ردی پرونده مرا صادر کردند… بعد از مراجعه به هلسینکی و درخواست مصاحبه مجدد پس از ماهها انتظار زمانی که در مصاحبه مجدد حضور داشتم وکیلی آسیایی برای من در نظر گرفته بودند که پس از دقایقی ایشان حتی تحمل گفته های مرا نداشت و مدام با مترجم بدون این که از من سوالاتی بپرسد گفتگو می کرد که این موضوع مرا بسیار ناراحت کرد و معترض شدم و جو مصاحبه خوشایند نبود و بنا بر این شد که در مصاحبه دیگر از پرونده خودم دفاع کنم. که ماهها انتظار و شرایط سخت پناهجویی، مصاحبه تکمیلی برای من در نظر گرفتند. زمانی که مراجعه کردم همان وکیل آسیایی قبلی بود که بارها ایشان اعتقادات مرا مورد تمسخر قرار داده بود به همین دلیل من مصاحبه را نپذیرفتم و به انتظار نشستم که دوباره مصاحبه دیگری برای من در نظر بگیرند که اوایل سال ۲۰۱۲ پس از نزدیک به چهار سال انتظار و بدون در نظر گرفتن مصاحبه ای دیگر؛ پرونده مرا مختومه اعلام کرده و در سایت کمیساریای عالی پناهندگان پرونده بسته؛ درج شده است.

می توانید به دلایل ردی پرونده تان اشاره کنید؟

تناقض در گفتار، جان من در خطر نیست … همین موارد کلیشه ای که برای اکثر پناهجویان بیان می کنند به من نیز اعلام شد. اما در کل، وکیلی بود از خاور دورکه تجربه کافی در وکالت نداشت. هر چند اطلاعاتش نیز درباره مسیح و انجیل و … بسیار ضعیف بود و در بسیاری از موارد مجبور بودم که اشتباهات فاحشی که داشت را گوشزد کنم.

چرا مصاحبه دوم استیناف را رد کردید؟

بعد از مدت ها انتظار و گذران شرایط سخت در ترکیه، وقتی که برای بار دوم به کمیساریای عالی پناهندگان برای دفاع از پرونده ام، مراجعه کردم، با توجه به پیشینه قبلی که از وکیل خودم داشتم، فکر نمی کردم برای مصاحبه مجدد دوباره همان وکیل را در نظر بگیرند، اما حین مراجعه با کمال تعجب با وکیل قبلی خود مواجه شدم که وکالت دوباره پرونده مرا به ایشان داده بودند. برای همین حاضر به مصاحبه نشده و تقاضای وکیل دیگری داشتم که به جای رسیدگی به این موضوع، مرا ترغیب می کردند که با همان وکیل گفتگو کنم و بیان داشتند که به ضررم تمام می شود، در حالی که پناهجو حق دارد اگر نسبت به وکیلش احساس خاصی داشته باشد، ‌تقاضای وکیل دیگری داشته باشد که متاسفانه این چنین نشد و بعد از ماهها انتظار با پرونده بسته مواجه شدم.

مدت طولانی شما در ترکیه بودید، برای هزینه خرج و مخارج چه کار می کردید؟ آیا ساپورت مالی می شدید یا مورد حمایت کلیسا قرار داشتید؟

خیر… مثل تمامی پناهجویان، مجبور بودم که تحت شرایط سخت، در سرمای شدید و گرمای داغ تابستان برای روزی نهایت ۲۰ لیر ترکی، چهارده ساعت کار مداوم داشته باشم. من آرایشگر هستم و انگشتانم با کارهای سخت رابطه ای نداشت، اما برای گذران زندگی و تهیه خرج و مخارج، بنایی کردم، جابجایی کیسه های سیمان ۵۰ کیلویی ، کار در رستوران، ظرف شویی و..

با توجه به این که کار برای پناهجویان در ترکیه قانونی نیست آیا حین کار برای شما مشکل اساسی رخ نداد؟ چه از طرف پلیس و چه از طرف کارفرما.

بحث قانونی و غیرقانونی بودن کار به کنار… متاسفانه جو مذهبی و اسلام گرایی در ترکیه، سبب شده که بیشتر پناهجویان مذهبی دوران سختی را در ترکیه بگذرانند. همیشه این درگیری هست که چرا از دین اسلام خارج شده و به سمت مسیحیت گرایش داشتیم؟ یا این که ما را به دید یک کافر یا دین سیز نگاه می کنند. و همین مسئله کافری سبب شده که کارفرما به خودش اجازه بدهد که حق و حقوق پناهجوی مذهبی را نپردازد. چرا که کافر هیچ حق و حقوقی از نگاه اسلام ندارد. بار آخری که از کارفرما دستمزدم را طلب کردم، پس از چند روز تاخیر، با قاطعیت بیان کرد که هیچ حق و حقوقی به من تعلق نمی گیرد و کارفرما تمایل داشت که بحث را به دعوا و درگیری بکشاند و زمانی که سکوت کردم و برای آرامش روحم به مسیح پناه بردم، کارفرما عصبانی شد و به همراه چند کارگر دیگر به سمت من حمله کرده و بعد از ریختن کتری آب جوش رو به روی سر و بدنم چند نفری مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند… با چنین وضعیتی به پلیس مراجعه کرده و از کارفرما شکایت کردم تا از طریق قانون چنین بی عدالتی هایی که در حق پناهجویان می شود را حل و فصل کنم… که دادگاه تشریفاتی تشکیل شد و کارفرما با عدم حضور در جلسه، دادگاه به وقت دیگری موکول شد و الان نزدیک به یک سال است که هیچ گونه رسیدگی نشده است.

کمیساریای عالی پناهندگان را در جریان اتفاقی که برای شما رخ داده بود، قرار دادید؟

بله… به جای رسیدگی به موضوع، مسئله را به شکل دیگری بیان کردند و گفتند که چرا با کارفرما مجادله کردید که چنین اتفاقی برای شما رخ دهد؟ یا با کنایه به این موضوع که مسیحی دعوا نمی کند؟… قضیه را فیصله داده و از مسوولیتی که به عهده کمیساریای عالی است شانه خالی کردند. من به مسیح اعتقاد کامل دارم. و زمانی که کارفرما ترک آب جوش را روی من می ریخت و ناله هایم بلند بود، نایی برای فرار نداشتم، به مسیح پناه بردم که می گوید: خوشحال باشید اگر به خاطر من به شما اهانت می کنند و جفا می رسانند و به ناحق افترایی به شما می زنند. خوشحال باشید زیرا پاداش شما در آسمان عظیم است و من نزد پدر شما را شفاعت خواهم کرد. من برای این از اسلام خارج شدم چرا که اسلام می گوید چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان… من از این خشونت بیزارم… اما در عوض مسیح می گوید به کسی که به تو بدی می کند بدی نکن، و اگر کسی بر گونه راست تو سیلی زد، گونه دیگر خود را به طرف او بگردان… من این چنین مسیح را شناخته ام… متاسفانه کمیساریای عالی برای حمایت از من، مرا به گونه ای به این خاطر که مسیحی بودم، متهم قلمداد نمود و هیچ گونه حمایتی از جانب این سازمان برای من و دیگر پناهجویان که چنین سرنوشتی دارند، نمی شود…

به دادگاهی اشاره کردید که به نظر خود شما تشریفاتی بوده، پیداست که موضوع از اهمیت خاصی برخودار بوده که حتی به صورت تشریفاتی دادگاهی برای شما تشکیل داده اند؛ آیا حین دادگاه وکیلی در کنار شما قرار داشت تا بتواند از مواضع شما دفاع کند یا دادگاه وکیلی برای شما در نظر گرفت؟

خیر… از لحاظ قانونی می بایست من وکیلی به همراه خود داشته باشم، اما چون هزینه وکالت در ترکیه بسیار بالا بود من تنها به همراه مترجمی که اداره امنیت شهر اسپارتا در نظر گرفته بود، حضور داشته و دادگاه نیز وکیل تسخیری برای من در نظر نگرفتند… پس از نیم ساعت انتظار کارفرما در دادگاه حضور پیدا نکرد و جلسه بعدی دادگاه به وقت دیگری موکول شد.

شما پیگیر تشکیل دادگاه بودید یا قضیه را به امان خدا رها کردید؟

الان نزدیک به یک سال از این ماجرا گذشته است و من هر بار به شکلی پیگیر این موضوع هستم تا شاید این دادگاه تشکیل شود. می خواهم این دادگاه تشکیل شود تا بیان کنم که اجحاف های زیادی به پناهجویان می شود که بی قانونی و بی عدالتی سبب شده که روز به روز مشکلات بسیاری برای پناهجویان رخ دهد. من به عنوان یک پناهجوی مسیحی نه مشکلی با مسلمانان دارم و نه اسلام گرایان. به عنوان یک مسیحی هر روز دست به دعا می برم که روح القدوس قلب همه را لمس نماید تا همه بتوانند واقعیت را پیدا کنند و در این مسیر همدیگر را دوست داشته باشند و به همدیگر احترام بگذارند. متاسفانه پناهجویان مسیحی در شهرهای مذهبی ترکیه همیشه مورد ظلم قرار می گیرند و من به این دلیل پیگیر این پرونده هستم شاید بدین شکل قوانین ترکیه قدری سخت گیرانه تر با کارفرمایانی که چنین مشکلاتی برای پناهجویان به وجود می آورند، برخورد کند.

با سپاس از شما… در پایان اگر ناگفته ای باقی مانده است، لطفا بیان کنید…

همان طور که همگان اطلاع دارند، در ایران مسلمانان زاده هایی که به سمت مسیحیت گرایش پیدا می کنند، نمی توانند آزادانه خود را مسیحی معرفی کنند و قانون اساسی جمهوری اسلامی خارج شدگان از دین اسلام را محکوم به مرگ می کند. دستگیری و شکنجه مسیحیان نوکیش در ایران و همچنین حکم اعدام برای یک کشیش جوان مسیحی در ایران و موارد دیگر نشان می دهد ادامه زندگی برای نوکیشان بسیار سخت هست چرا که از یک طرف قوانین و اجرای احکام جان آنها به خطر می اندازد و از طرف دیگر عرف جامعه و نگاه مردم به خصوص خانواده به نوکیشان است که به دید آنها فردی که به مسیحیت گرایش پیدا کرده کافر است و خیلی از نوکیشان حتی از طرف خانواده به قتل رسیده اند. به همین دلیل است که بسیاری مجبور هستند که کشور خود را ترک کنند و متاسفانه کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه نیز نگاه جدی به این موضوع نداشته و خیلی از پناهجویان بلاتکلیف با شرایط بسیار سخت زندگی در ترکیه با پرونده بسته و ردی در پرونده مواجه می شوند. من از کلیساها و کسانی که برای پیروان مسیح تلاش می کنند و آنها را مورد حمایت قرار می دهند، می خواهم که چاره ای برای حل چنین معضلاتی بیاندیشند و من و دیگر پناهجویانی که سرنوشتی مشابه من دارند را از یاد نبرند… با سپاس بسیار…

گفتگو: بخش خبری انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی ـ ترکیه(نوشهیر)

No comments:

Post a Comment