ترجمه قدیم
مزامیر باب ۱۲ آیه ۳ تا ۴ ۳ خداوند همة لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت، و هر زبانی را كه سخنان تكبرآمیز بگوید، ۴ كه میگویند: «به زبان خویش غالب میآییم. لبهای ما با ما است. كیست كه بر ما خداوند باشد؟»
مزامیر باب ۱۸ آیه ۲۷ ۲۷ زیرا قوم مظلوم را خواهی رهانید و چشمان متكبران را به زیر خواهی انداخت.
امثال باب ۱۳ آیه ۱۰ ۱۰ از تكبّر جز نزاع چیزی پیدا نمیشود، اما با آنانی كه پند میپذیرند حكمت است.
امثال باب ۱۶ آیه ۵ ۵ هر كه دل مغرور دارد نزد خداوند مكروه است، و او هرگز مبرا نخواهد شد.
امثال باب ۱۶ آیه ۱۸ تا ۱۹ ۱۸ تكبّر پیشرُوِ هلاكت است، و دل مغرور پیشرو خرابی. ۱۹ با تواضع نزد حلیمان بودن بهتر است، از تقسیم نمودن غنیمت با متكبّران.
امثال باب ۲۷ آیه ۲ ۲ دیگری تو را بستاید و نه دهان خودت؛ غریبی و نه لبهای تو.
اشعیا باب ۱۴ آیه ۱۲ تا ۱۶ ۱۲ ای زهره دختر صبح چگونه از آسمان افتادهای؟ ای كه امّتها را ذلیل میساختی چگونه به زمین افكنده شدهای؟ ۱۳ و تو در دل خود میگفتی: «به آسمان صعود نموده، كرسی خود را بالای ستارگان خدا خواهم افراشت، و بر كوه اجتماع در اطراف شمال جلوس خواهمنمود. ۱۴ بالای بلندیهای ابرها صعود كرده، مثل حضرت اعلی خواهم شد.» ۱۵ لكن به هاویه به اسفلهای حُفره فرود خواهی شد. ۱۶ آنانی كه تو را بینند بر تو چشم دوخته و در تو تأمّل نموده، خواهند گفت: «آیا این آن مرد است كه جهان را متزلزل و ممالك را مرتعش میساخت؟
متی باب ۲۳ آیه ۵ تا ۸ ۵ و همه کارهای خود را میکنند تا مردم، ایشان را ببینند. حمایلهای خود را عریض و دامنهای قبای خود را پهن میسازند، ۶ و بالا نشستن در ضیافتها و کرسیهای صدر در کنایس را دوست میدارند، ۷ و تعظیم در کوچهها را و اینکه مردم ایشان را آقا آقا بخوانند. ۸ لیکن شما آقا خوانده مشوید، زیرا استاد شما یکی است یعنی مسیح و جمیع شما برادرانید.
متی باب ۲۳ آیه ۱۱ تا ۱۲ ۱۱ و هر که از شما بزرگتر باشد، خادم شما بود. ۱۲ و هر که خود را بلند کند، پست گردد و هر که خود را فروتن سازد سرافراز گردد.
مرقس باب ۸ آیه ۳۶ تا ۳۷ ۳۶ زیراکه شخص را چه سود دارد هر گاه تمام دنیا را ببرد و نفس خود را ببازد؟ ۳۷ یا آنکه آدمی چه چیز را به عوض جان خود بدهد؟
مرقس باب ۹ آیه ۳۳ تا ۳۵ ۳۳ و وارد کفرناحوم شده، چون به خانه درآمد، از ایشان پرسید که “در بین راه با یکدیگر چه مباحثه میکردید؟” ۳۴ اما ایشان خاموش ماندند، از آنجا که در راه با یکدیگر گفتگو میکردند در اینکه کیست بزرگتر. ۳۵ پس نشسته، آن دوازده را طلبیده، بدیشان گفت: “هر که میخواهد مقدم باشد موخر و غلام همه بود.
مرقس باب ۱۰ آیه ۳۵ تا ۴۵ ۳۵ آنگاه یعقوب و یوحنا دو پسر زِبِدی نزد وی آمده، گفتند: “ای استاد، میخواهیم آنچه از تو سوال کنیم برای ما بکنی.” ۳۶ ایشان را گفت: “چه میخواهید برای شما بکنم؟” ۳۷ گفتند: “به ما عطا فرما که یکی به طرف راست و دیگری بر چپ تو در جلال تو بنشینیم.” ۳۸ عیسی ایشان را گفت: “نمیفهمید آنچه میخواهید. آیا میتوانید آن پیالهای را که من مینوشم، بنوشید و تعمیدیرا که من میپذیرم، بپذیرید؟” ۳۹ وی را گفتند: “میتوانیم.” عیسی بدیشان گفت: “پیالهای را که من مینوشم خواهید آشامید و تعمیدی را که من میپذیرم خواهید پذیرفت. ۴۰ لیکن نشستن به دست راست و چپ من از آنِ من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیا شده است.” ۴۱ و آن ده نفر چون شنیدند بر یعقوب و یوحنا خشم گرفتند. ۴۲ عیسی ایشان را خوانده، به ایشان گفت: “میدانید آنانی که حکام امتها شمرده میشوند بر ایشان ریاست میکنند و بزرگانشان بر ایشان مسلطند. ۴۳ لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که خواهد در میان شما بزرگ شود، خادم شما باشد. ۴۴ و هر که خواهد مقدم بر شما شود، غلام همه باشد. ۴۵ زیرا که پسر انسان نیز نیامده تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و تا جان خود را فدای بسیاری کند.”
مرقس باب ۱۲ آیه ۳۸ تا ۳۹ ۳۸ پس در تعلیم خود گفت: “از کاتبان احتیاط کنید که خرامیدن در لباس دراز و تعظیمهای در بازارها ۳۹ و کرسیهای اول در کنایس و جایهای صدر در ضیافتها را دوست میدارند.
لوقا باب ۱ آیه ۵۱ تا ۵۲ ۵۱ به بازوی خود، قدرت را ظاهر فرمود و متکبران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت. ۵۲ جباران را از تختها به زیر افکند و فروتنان را سرافراز گردانید.
لوقا باب ۱۴ آیه ۸ تا ۹ ۸ “چون کسی تو را به عروسی دعوت کند، در صدر مجلس منشین، مبادا کسی بزرگتر از تو را هم وعده خواسته باشد. ۹ پس آن کسی که تو و او را وعده خواسته بود، بیاید و تو را گوید این کس را جای بده و تو با خجالت روی به صف نعال خواهی نهاد.
رومیان باب ۱۲ آیه ۳ ۳ زیرا به آن فیضی که به من عطا شده است، هر یکی از شما را میگویم که فکرهای بلندتر از آنچه شایسته است مکنید بلکه به اعتدال فکر نمایید، به اندازه آن بهره ایمان که خدا به هر کس قسمت فرموده است.
رومیان باب ۱۲ آیه ۱۶ ۱۶ برای یکدیگر همان فکر داشته باشید و در چیزهای بلند فکر مکنید بلکه با ذلیلان مدارا نمایید و خود را دانا مشمارید.
قرنتیان اول باب ۱ آیه ۲۹ ۲۹ تا هیچ بشری در حضور او فخر نکند.
قرنتیان اول باب ۳ آیه ۱۸ ۱۸ زنهار کسی خود را فریب ندهد! اگر کسی از شما خود را در این جهان حکیم پندارد، جاهل بشود تا حکیم گردد.
قرنتیان اول باب ۸ آیه ۱ تا ۲ ۱ اما درباره قربانیهای بتها، می دانیم که همهعلم داریم. علم باعث تکبر است، لکنمحبت بنا می کند. ۲ اگر کسی گمان برد که چیزی می داند، هنوز هیچ نمی داند، بطوری که باید دانست.
قرنتیان اول باب ۱۰ آیه ۱۲ ۱۲ پس آنکه گمان برد که قایم است، باخبر باشد که نیفتد.
قرنتیان اول باب ۱۳ آیه ۴ ۴ محبت حلیم و مهربان است؛ محبت حسد نمیبرد؛ محبت کبر و غرور ندارد؛
قرنتیان دوم باب ۱۰ آیه ۵ ۵ که خیالات و هر بلندی را که خود را به خلاف معرفت خدا می افرازد، به زیر می افکنیم و هر فکری را به اطاعت مسیح اسیر می سازیم،
قرنتیان دوم باب ۱۰ آیه ۱۲ ۱۲ زیرا جرات نداریم که خود را از کسانی که خویشتن را مدح می کنند بشماریم، یا خود را با ایشان مقابله نماییم؛ بلکه ایشان چون خود را با خود می پیمایند و خود را به خود مقابله می نمایند، دانا نیستند.
قرنتیان دوم باب ۱۰ آیه ۱۸ ۱۸ زیرا نه آنکه خود را مدح کند مقبول افتد بلکه آن را که خداوند مدح نماید.
قرنتیان دوم باب ۱۲ آیه ۷ ۷ و تا آنکه از زیادتی مکاشفات زیاده سرافرازی ننمایم، خاری در جسم من داده شد، فرشته شیطان، تا مرا لطمه زند، مبادا زیاده سرافرازی نمایم.
غلاطیان باب ۶ آیه ۳ ۳ زیرا اگر کسی خود را شخصی گمان برد و حال آنکه چیزی نباشد، خود را می فریبد.
فیلیپیان باب ۲ آیه ۳ ۳ و هیچچیز را از راه تعصب و عجب مکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید.
یعقوب باب ۴ آیه ۶ ۶ لیکن او فیض زیاده میبخشد. بنابراین میگوید: “خدا متکبران را مخالفت میکند، اما فروتنان را فیض میبخشد.”
یوحنا اول باب ۲ آیه ۱۶ تا ۱۷ ۱۶ زیرا که آنچه در دنیاست، از شهوت جسم و خواهش چشم و غرور زندگانی از پدر نیست بلکه از جهان است. ۱۷ و دنیا و شهوات آن در گذر است لکن کسی که به اراده خدا عمل میکند، تا به ابد باقی میماند.
مکاشفه باب ۳ آیه ۱۷ تا ۱۸ ۱۷ زیرا میگویی دولتمند هستم و دولت اندوختهام و به هیچ چیز محتاج نیستم و نمیدانی که تو مستمند و مسکین هستی و فقیر و کور و عریان. ۱۸ تو را نصیحت میکنم که زر مصفای به آتش را از من بخری تا دولتمند شوی، و رخت سفید را تا پوشانیده شوی و ننگ عریانی تو ظاهر نشود، و سرمـه را تا به چشمـان خود کشیـده بینایـی یابـی.
No comments:
Post a Comment